«سلولهای بهاری»
57 ریشتر
بررسی اتفاقات تاریخی دوران انقلاب اسلامی در کشورهای دیگر
خاطراتی از لحظات شنیده شدن پیروزی انقلاب و ادامه مبارزات در آن سوی مرزها که شامل موضوعاتی چون: فلسفه خمینی روز به روز در ترکیه گسترش می یابد؛ شعارهای انقلاب ایران در کوچه و بازار پاکستان؛ دیگر تصویر امام خمینی از تلویزیون شوروی پخش نشد؛ برق نیست ولی عکس امام و رهبری هست؛ تمجید شافعی از امام خمینی؛ آرم جمهوری اسلامی بالای مناره مسجد، کمک سرمایه داران اخوان المسلمین به ایران در تحریم ها؛ سنی انقلابی، امام خمینی را خلیفه الله نامید؛ تدریس زندگی نامه امام در جنوب یمن؛ بازتاب فتوای ارتداد سلمان رشدی در کشورهای مختلف؛ این انقلاب شیعی نبود؛ ماجرای مسلمان شدن رهبر مائوئیست های نروژ؛ شما توانسته اید ایمان را با کشورداری جمع کنید؛ سَلَفی که مدافع انقلاب اسلامی شد؛ پس از شهادت شهید رجایی در کشمیر چه گذشت؟ گردآوری شده است
آئینه تمام نما
بیاناتی از استاد آیت الله حائری شیرازی درباره حضرت امام حسین علیه السلام و واقعه عاشورا کتاب «آیینه تمام نما» درس گفتارهای آیت الله حائری شیرازی با محوریت عاشورا است که در این کتاب به صورت منسجم ارائه شده است.
در این کتاب که در هفت فصل با محوریت عاشورا ارائه شده، مباحثی نظیر بینش و بصیرت حسینی، درس های عاشورا، عوامل واقعه عاشورا، پیامدهای واقعه عاشورا، در سوگ سیدالشهدا علیه السلام، زیارت امام حسین (ع) و انقلاب اسلامی در پرتو عاشورا عنوان شده است. این کتاب که درس های آن با تمثیل هایی خواندنی همراه شده، خواننده را در فهم بیشتر حرکت سیدالشهدا (ع) در سال 61 ه.ق که منجر به شهادت آن حضرت شد، یاری می کند. این کتاب با توجه به این که بر مبنای سخنرانی ها تنظیم شده، خواننده را با فضای متن کتاب به خوبی همراه می کند. گزیده ای از کتاب: درباره کار اباعبدالله (ع) و بچه ها و جوان ها و اهل بیت آن حضرت تامل کنید. آن حضرت می خواهد عاشورا آئینه تمام نمای دو نوع اسلام باشد. بعضی از آئینه ها کوچک هستند که آدم فقط صورتش را در آن ها می بیند و بعضی هم به اندازه قد انسان هستند و انسان تمام قامتش را در آن می بیند. آن حضرت می خواهد تمام قامت دو اسلام را معرفی کند و برای این کار دعوت کرده و تربیت می نماید.آپاراتچی
آخر شهید می شوی
صادق در سال 1394 به سوریه رفت و جزء مدافعان حرم گردید. بعد از یک سال جنگیدن علیه تروریست های وهابی، همزمان با سالروز شهادت حضرت زینب (س) در محور عزیزه ی حلب در عمق خاک جبهه النصره منطقه دلامه در اردیبهشت ماه 1395 به فیض شهادت رسید.
آخرین نخست وزیر
به شهادت مولف بعد از نوشتن کتاب اسرار آیت (اثر همین نویسنده) سرآغاز ایده آخرین نخست وزیر شکل می گیرد. این کتاب که در واقع نگاهی به زندگی میرحسین موسوی، آخرین نخست وزیر در جمهوری اسلامی می پردازد، بوده و سیر زندگی او و اتفاقات سال های 1320 تا 1368 را بررسی نموده است. مولف سعی نموده تا به دور از جانبداری و فقط بر اساس مستندات تاریخی دست به روایت بزند. برخی از اسناد در پایان کتاب درج گردیده است.
آرام جان
محمد حسین متولد 1374 و دانشجوی علوم سیاسی، بسیجی مخلص و پیرو خط ولایت و رهبری به طوری که به نقل از پدر بزرگوارش جز خط رهبری را قبول نداشت و در مسجد به مردم خدمت می کرد. خیابان پاسداران، توحش گرانی موسوم به دراویش و ایجاد ناامنی و به شهادت رساندن سه تن از نیروهای انتظامی، محمد حسین داوطلبانه برای مقابله با اشرار رفت که او را ابتدا به وسیله اسلحه شکاری مجروح و سپس توسط یک اتومبیل زیر گرفته شد و به فیض شهادت نائل آمد. گزیده ای از کتاب: انگار زخم پای محمدحسین ذره ذره روحم را می خورد. نمی توانستم دور خانه راه بروم. زبانم در دهانم شده بود مثل یک تکه چوب خشک. دو تا توت خشک گذاشتم در دهانم.
تا توت نم پس داد و مزه اش رفت زیر زبانم، هری دلم ریخت. مزه شیرینی توت. بی هوا رفتم در قعر چاه خاطرات روز شهادت آقا مهدیآرزوهای دست ساز
معرفی کتاب:
آرزوهای دست ساز؛ آرزوهای دستساز اولین اثر از مجموعه تاریخ شفاهی پیشرفت است که به ماجرای شکلگیری یک شرکت دانشبنیان توسط چند دانشجوی پرتلاش میپردازد. در واقع، این کتاب، روایتی داستانی از شکلگیری شرکتی دانشبنیان در حوزه فناوریهای الکترونیکی و کامپیوتری است که مسیر پر فراز و فرودی را برای رسیدن به موفقیت و اثبات توانمندی خود طی میکند. کتاب «آرزوهای دستساز» را میتوان شروع فصل جدیدی از تاریخنگاری انقلاب اسلامی در قالب تاریخ شفاهی پیشرفت دانست و از جهت محتوایی نیز مصداق امید و انگیزه، تلاش و استقامت، عزت و میهن دوستی، خودکفایی و اعتماد به جوانان عنوان کرد.برشی از این کتاب :
یک بار زنگ زدیم به یک شرکت اروپایی و گفتیم ما ایرانی هستیم، می خواهیم از شما خرید کنیم. گفت:«گفت خب چرا زنگ زدی می گویی من ایرانی ام و می خواهم از شما خرید کنم؟ خب برو بخر! برو خیلی راحت از نمایندگی چین من بخر و استفاده کن.» یا مثلا یک بار دوربین هایش را فرستاد، بعد از دو ماه پولش را دادیم. بدون این که سودی بردار یا درصدی روی قیمت هایش بکشد، برای دو ماه وام قرض الحسنه ۶۰۰ هزار دلاری به ما داد. ولی در ایران چنین چیزی پیدا نمی شد. هیچ وقت احساس تحریم از آن طرف نکردیم. مشکل اصلی ما، تحریم های داخلی بود که دمار از روزگارمان در می آورد. با تحریم های داخلی چه باید می کردیم؟
آزادی معنوی
آقای کتاب
آن مرد با باران می آید
انقلاب تنها یک اتفاق بزرگ بیرونی نبود که ارکان حکومت شاه را فرو ریخت ؛ بلکه روح و درون مردمان جامعه ای را منقلب کرد و اعتلا بخشید. این همان چیزی است که وجیهه علی اکبری سامانی در رمان «آن مرد با باران می آید» طرح کرده است. او در این کتاب، قصه پسری نوجوان را حکایت می کند به نام بهزاد که ناگهان در مسیر انقلاب قرار گرفته است. او دچار ترس هایی است که شاید هر نوجوانی در آن سن دارد اما در بهزاد کمی بیشتر هم هست. از طرفی هم به واسطه سن و تجربه اش از خیلی چیزها سر در نمی آورد. با این همه، وجود برادر بزرگترش بهروز که رفتار و تفکرات انقلابی دارد، کم کم ترس های او را کم می کند و بر شناختش می افزاید. بهروز برای او از کاپیتولاسیون می گوید و دیگر ظلم ها و بی عدالتی هایی که آمریکایی ها و رژیم پهلوی بر سر مردم ایران آورده اند. از سویی دیگرسعید، بچه محل و همکلاسی بهزاد، که سرِ نترسی دارد، با کارهایش او را ترغیب می کند که بیشتر و زودتر به صف انقلابیون بپیوندد. علی اکبری در ادامه «آن مرد با باران می آید»، از روزهای پرشور انقلاب می گوید، از شعارها و تظاهرات و دیوارنویسی ها تا الله اکبرگویی های شبانه و پخش اعلامیه و تجمع در مساجد. اما پدر بهزاد فکر می کند که همه این اتفاقات، گذرا و بی ثمر است و با شعار و تظاهرات، نمی توان جلو ارتش مسلح شاه ایستاد. با این همه، ایمان جمعی مردم و پیشروی انقلاب، او را هم با این رود خروشان همراه می کند. اما دستگیر شدن بهروز و مریض بودن مادربزرگ او، شرایط دشواری را برایشان رقم می زند. با وجود این، پایان داستان، به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی است و شکوفایی جان همه مردم کشور و بهزاد و خانواده اش.
متن تقریظ رهبر انقلاب بر این کتاب به این شرح است: بسمه تعالی بسیار خوب و هنرمندانه و پرجاذبه نوشته شده است. تصویری که از ماههای آخر مبارزات نشان میدهد، درست و روشن و واقعی است. به گمان من همه ی جوانها و نوجوانهای امروز به خواندن این کتاب و امثال آن نیاز دارند. از نویسنده ی کتاب باید تقدیر و تشکر شود ان شاءالله.ابرقدرت خداست
معرفی کتاب:
ابر قدرت خداست؛ این کتاب که به عنوان ششمین جلد از کتابهای رده آیینهای انقلاب اسلامی انتشارات «راه یار»، تلاشی است برای بهتصویرکشیدن خاطرات مردم شریف همدان از میزبانی از حاجقاسم و ایام شهادت این سردار پرافتخار اسلام. در مقدمه این کتاب آمده است :« تیر ماه سال ۱۳۶۱؛ آخرین جمعۀ ماه مبارک رمضان، مردم روزه دار همدان برای راهپیمایی روز قدس و نمازجمعه، از خیابانهای شهر، به سمت استادیوم ورزشی شهر سرازیر شدند. صدام و رژیم بعث با عصبانیت از پیشرویهای عملیات رمضان در خاک عراق، تهدید کرده بودند همدان را بمباران میکنند. تهدید اثرگذار نبود و پیر و جوان و زن و مرد راهی نمازجمعه شدند که هواپیماهای عراقی سر رسیدند. در این بمباران ۱۰۵ نفر شهید و ۶۰۰ نفر مجروح شدند. از بدنهای مطهر نمازگزاران، فقط تکههایی کوچک باقیمانده بود؛ گویا هزینۀ آزادی قدس را اربا اربا شدن مقدر کردهاند.زمستان ۱۳۶۴؛ چند روز به عملیات والفجر۸ باقی مانده بود که محسن رضایی، فرمانده وقت سپاه پاسداران به محل استقرار تیپ انصارالحسین (ع) همدان رفت، تا از انجام عملیات جدیدی خبر بدهد. قرار شد از بین بسیجیان تیپ، یک نفر در حضور فرماندهان سخنرانی کند. حمید هاشمی نوزده ساله پشت بلندگو رفت؛ و همه را میخکوب کرد: «بسیجیان قهرمان، نور چشمان امام، یاران امام، فرزندان امت اسلام، یاوران امت مستضعف جهان، بدانید جهان زبون است، آمریکا کیست؟! شوروی کیست؟! ابرقدرتها کیستند؟! ابرقدرت فقط خداست! خداست و خداست....»
شهادت فرمانده سپاه قدس برای مردم همدان، یادآور شهدای روز قدس همدان بود، هم در اسم و هم در رسم؛ هر دو با قدس گره خورده و ارباً اربا شده بودند.